به گزارش مشرق ، وي در خاطره اي به نقل از حجت الاسلام والمسلمين محمد محمدي ري شهري، توليت آستان حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام گفت: «در آذربايجان غربي خدمت علما و ائمه جمعه بودم؛ يکي از علماي سلماس نزد من آمد و گفت: اول انقلاب، علامه طباطبايي(ره) را در مرکز قم ( ميدان شهدا) ديدم که داشت به سمت منزل امام خميني(س) مي رفت، به علامه(ره) گفتم: اين انقلاب را چگونه مي بينيد؟ علامه طباطبايي فرمود: اين انقلاب متصل مي شود به انقلاب جهاني امام زمان عليه السلام. اين حرفي است که کسي چون علامه مي زند.»
امام جمعه موقت اهواز در ادامه اين نقل قول افزود: «روزهاي اول انقلاب که امام(س) به قم آمده بودند و چند روزي از آمدن ايشان نمي گذشت، ايشان(علامه طباطبايي) را در خواب ديدم؛ در آن حال به ايشان در خواب گفتم که استنباط من اين است که ظهور امام زمان نزديک است؛ ايشان بشدت گريه کردند و سرشان را به علامت تأييد مطلب من تکان دادند.»
وي با بيان اينکه تعدادي از اهل معرفت هم همين واقعه را تأييد مي کنند، به نقل از حجت الاسلام والمسلمين ري شهري گفت: «يکي از دوستان حضرت امام خميني(س) چند ماه پيش نزد رهبر انقلاب حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي حفظه الله، مدرکي را در اين رابطه به آقا گفته بودند. آقاي ري شهري گفتند: آقا (امام خامنه اي) به من (ري شهري) فرمودند (اين عبارت، عين عبارت امام خامنه اي است و ناقل آن خود آقا هستند): آقاي ري شهري! ايشون آمد پيش من و گفت: آقاي سيدعلي عزيز! در زمان رهبري تو، حجت ابن الحسن العسکري(عج) ظهور خواهد کرد.»
حجت الاسلام و المسلمين حاجتي همچنين به نقل از حجت الاسلام و المسلمين محمد محمدي گلپايگاني، رئيس دفتر مقام معظم رهبري تصريح کرد: «بارها و بارها اين پيام به ما رسيده است از افراد مختلف که در خواب و مکاشفه؛ امام زمان مي فرمايند: ما سيد علي را تنها نخواهيم گذاشت.»
وي در ادامه گفت: «عزيزان! اهل بصيرت چيزهايي را مي فهمند که ديگران نمي فهمند. آقاي رودکي که الآن نماينده مجلس است، مي گفت که يه زماني همراه با فرماندهان سپاه خدمت آيت الله اراکي(ره) رسيديم؛ ايشان فرمود: مردم آمريکا زودتر از ساير ملل به قدرت مافوق بشري حجت ابن الحسن(عج) پي خواهند برد. کجا را مي ديده اين مرد؟ از کجا صحبت مي کرده ايشان؟ من نمي دانم. کسي بايد اين جملات را بگويد که اين چيزها را مي ديده.»
امام جمعه موقت اهواز ادامه داد: سال 75 در جلسه اي با روحانيون بودم پيرامون شخصيت رهبري؛ روحاني بزرگواري آمد پيش من و اعتراض کرد به من و گفت: «شما اجازه مي داديد که يک جمله هم ما مي گفتيم. گفتم خب بگوييد؛ من عطش شنيدن دارم. گفت: اين چيزهايي که شما نقل کردي را فقط شنيديد اما من خودم به يک چيزي برخورد کردم. گفت که 12 ساله بودم، سال 1350 قبل از پيروزي انقلاب در روستاي "کريشان" بالاتر از سه راه خرمشهر-اهواز در حاشيه اهواز زندگي مي کردم. اصلاً اهل بروجن بوديم و همراه عرب هاي آن منطقه ساکن در يک جا شده بوديم. نوجواني بودم 12ساله؛ شبي پيرمردها دور هم نشسته بودند. آقايي که واعظ هم بود و از يکي از استانها آمده بود رو کرد به اين جمعيت و گفت مي خواهيد برايتان پيشگويي هايي بکنم؟ گفتند بگو. (اين روحاني راوي مي گفت من براي اولين بار آنجا بود که با اسم امام خميني آشنا شدم) گفت: آقايان! اين آقاي خميني که در تبعيد به سر مي برد مي ايد ايران و عن قريب، پهلوي را سرنگون مي کند و حکومت اسلامي برپا مي کند. باز هم بگويم؟ گفتند بگو! گفت: بعد مدتي عراق به اين کشور (ايران) حمله مي کند. گفت: باز هم بگويم؟ گفتند: بگو! گفت تا همين جا (دستش را زد به خاک کريشان) تا اينجا عراق پيشروي مي کند (راست هم مي گفت، چون خط مقدم عراق در جبهه اهواز، کنار روستاي کريشان بود). گفت: باز هم بگويم؟ گفتند: بگو! گفت: بعد از مدتي آيت الله (امام خميني) رحلت مي کند. مي خواهيد بگويم بعدش چه مي شود؟ گفتند: بگو! گفت بعد از رفتن آيت الله (امام)، سيد ديگري مي آيد که آمدن آن سيد، آغاز ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است.»
وي افزود: «بعد ايشان (روحاني حاضر در جلسه) اينها را به من (حاجتي) گفت. چند ماه گذشت؛ دوباره من اين روحاني راوي را ديدم، به من گفت: يک چيز عجيب بگويم در تکميل حرف هاي چند ماه پيش. گفتم: بگو! اين روحاني راوي گفت: اين حرف ها را پيش يک پيرمرد نود ساله از بستگانمان در بروجن گفتم؛ اين پيرمرد گفت: چيز جديدي نگفتي؛ من سالها قبل، حدود سال 1322 شنيده بودم!»
حجت الاسلام و المسلمين حاجتي در ادامه نقل اين ماجرا گفت: «به اين روحاني گفتم: حرف هاي آن پيرمرد با تو يکي بود يا اضافاتي داشت؟»
گفت: «دو جا اضافه داشت. پيرمرد گفت که سيد اول (امام خميني) رحلت مي کند، سيد دوم مي آيد؛ زمان صدارت و رهبري سيد دوم طولاني تر است. در زمان رهبري سيد دوم، فتنه هاي بزرگي رخ خواهد داد که اين سيد با اقتدار بر همه اين فتنه ها غلبه مي کند و انقلاب را با دستان مبارکش به يد با برکت و مبارک حجت ابن الحسن مي سپارد. (اين حرف پيرمرد براي سال 1375 بوده که نه قتل هاي زنجيره اي اتفاق افتاده بود و نه فتنه اصفهان، نه فتنه 18تير و نه فتنه هسته اي و نه فتنه بزرگ سال88)»
